نویسنده:دکتر علی محمدی اسیابادی
تولید مثل، نه آفرینش است و نه محاکات، بلکه چیزی شبیه به هر دو و در عین حال متفاوت با هر دو است. آفرینش، کاری است که خالق هستی بدون نیاز به غیر و در عین یکتایی خود می کند، ولی تولید مثل، کاری است که هیچ کس به تنهایی از عهده آن بر نمی آید. در منابع مختلف دینی به کرات آمده است که خداوند موجودات را زوج آفریده است تا انسان از نقص خودش و موجودات دیگر به کمال خالق هستی پی ببرد. تفاوت محاکات با تولید مثل این است که همان طور که خداوند در آفرینش موجودات به کسی نیازمند نیست، انسانها هم به تنهایی و بدون نیاز به زوج، می توانند از عهده محاکات در برخی از صنایع بر آیند و در برخی هم چندین شریک لازم است تا محاکات، صورت پذیرد. در عین حال، تولید مثل با محاکات شباهتهایی دارد و مهمترین آنها این است که هر دو، علت لازم برای تداوم هستی اند. محاکات و تولید مثل در پیوند با یکدیگر می توانند تداوم هستی را میسر سازند و هیچ کدام به تنهایی از پس آن بر نمی آیند.
در اینجا می خواهم مسأله ای را مطرح کنم که در ذهن عموم پاسخ متفاوتی یافته است اما پاسخهای دیگری هم برای آن وجود دارد و چه بسا بتواند به افقهای فکری ما وسعتی بدهد که درمان برخی از مشکلات اجتماعی را که امروزه گریبانگیر ماست، پیدا کنیم. مسأله این است که بشر با این همه مصیبت و فجایعی که در طول تاریخ دیده است، چرا باز هم به تولید مثل ادامه داده است و نسل انسان از ده ها هزار سال پیش تا کنون دوام یافته است؟ پاسخ عموم این است که در روزگار قدیم، مردم امکانات امروزی را برای کنترل زاد و ولد نداشته اند و در نتیجه زاد و ولد زیاد، به هر اندازه هم که تلفات می دادند، باز هم تعداد زیادی باقی می ماندند و به زاد و ولد ادامه می دادند.
در ابطال این پاسخ، شواهد تاریخی زیادی هست. این شواهد نشان می دهد که انسانها از روزگاران کهن، هم کنترل جمعیت و مدیریت و پیامدهای آن را می شناختند و هم راههای عملی آن را می دانستند و هم از این حربه علیه حکومتهای وقت استفاده می کردند. از نمونه های تاریخی آن، اقدام بنی اسراییل به افزایش زاد و ولد در عصر فرعون بود. فرعون از ترس ظهور دشمنی که کاهنانش پیش بینی کرده بودند، بنی اسراییل را از زاد و ولد، منع کرد اما آنها به سرعت رعب آوری، زاد و ولد می کردند. اقدام فرعون به کشتن کودکان، اقدامی بود که اگر دلیل قانع کننده نداشت قبطیان را نیز علیه او می شوراند. دلیل فرعون، بر حق نبود اما قانع کننده بود. از نظر او کودکان به جرم پدر و مادرشان گرفتار می شدند زیرا آنها با تخلف از دستور، بچه دار شده بودند. نمونه تاریخی دیگر، اقدام جمعیت اخوان الصفا و داعیان اسماعیلیه بود که در مبارزه مدنی با خلافت عباسی، مردم را تشویق به بچه دار نشدن می کردند و برخی از آنها همچون ابوالعلاء معری، آشکارا زاد و ولد را در زمان خود محکوم و تحریم می کردند.